Modern urban planning
برنامه ریزی شهری مدرن

به گزارش ساختمان نگار: برنامهریزی شهری، طراحی و تنظیم استفاده از فضا که بر شکل فیزیکی، کارکردهای اقتصادی و تأثیرات اجتماعی محیط شهری و محل فعالیتهای مختلف در آن تمرکز دارد. از آنجا که برنامهریزی شهری بر مهندسی، معماری و دغدغههای اجتماعی و سیاسی متکی است، به طرق مختلف یک حرفه فنی، تلاشی شامل اراده سیاسی و مشارکت عمومی و یک رشته دانشگاهی است. برنامهریزی شهری هم به توسعه زمینهای باز ("مکانهای سبز") و هم به احیای بخشهای موجود شهر میپردازد و از این طریق شامل تعیین هدف، جمعآوری و تجزیه و تحلیل دادهها، پیشبینی، طراحی، تفکر استراتژیک و مشاوره عمومی میشود. به طور فزایندهای، از فناوری سیستمهای اطلاعات جغرافیایی (GIS) برای نقشهبرداری از سیستم شهری موجود و پیشبینی پیامدهای تغییرات استفاده شده است. در اواخر قرن بیستم، اصطلاح توسعه پایدار به عنوان یک نتیجه ایدهآل در مجموع تمام اهداف برنامهریزی مطرح شد. همانطور که توسط کمیسیون جهانی محیط زیست و توسعه تحت حمایت سازمان ملل متحد در آینده مشترک ما (1987) حمایت شده است، پایداری به "توسعهای اشاره دارد که نیازهای زمان حال را بدون به خطر انداختن توانایی نسلهای آینده برای برآوردن نیازهای خود برآورده میکند." اگرچه اجماع گستردهای در مورد این هدف کلی وجود دارد، اما اکثر تصمیمات مهم برنامهریزی شامل بدهبستان بین اهداف فرعی و در نتیجه اغلب منجر به تضاد میشود.
برنامهریزی شهری به عنوان یک رشته علمی در دهه 1900 ظهور کرد. در بریتانیای کبیر، اولین برنامه برنامهریزی دانشگاهی در دانشگاه لیورپول در سال 1909 آغاز شد و اولین برنامه آمریکای شمالی در سال 1924 در دانشگاه هاروارد تأسیس شد. این رشته عمدتاً در سطح تحصیلات تکمیلی تدریس میشود و برنامه درسی آن از دانشگاهی به دانشگاه دیگر بسیار متفاوت است. برخی از برنامهها تأکید سنتی بر طراحی فیزیکی و کاربری زمین را حفظ میکنند. برخی دیگر، به ویژه آنهایی که مدرک دکترا اعطا میکنند، به سمت علوم اجتماعی گرایش دارند. هسته نظری این رشته، که تا حدودی بیشکل است، بهتر است توسط مسائلی که به آنها میپردازد، تعریف شود تا توسط هر الگوی غالب یا رویکرد تجویزی. مسائل شاخص به ویژه مربوط به شناخت منافع عمومی و نحوه تعیین آن، ویژگی فیزیکی و اجتماعی شهر ایدهآل، امکان دستیابی به تغییر مطابق با اهداف آگاهانه تعیین شده، میزان دستیابی به اجماع در مورد اهداف از طریق ارتباطات، نقش شهروندان در مقابل مقامات دولتی و سرمایهگذاران خصوصی در شکلدهی به شهر، و در سطح روششناختی، مناسب بودن تحلیل کمی و «مدل منطقی» تصمیمگیری (که در زیر مورد بحث قرار میگیرد) است. بیشتر برنامههای تحصیلی در رشته برنامهریزی شهری عمدتاً شامل دروس کاربردی در موضوعاتی از سیاستهای زیستمحیطی گرفته تا برنامهریزی حملونقل و مسکن و توسعه اقتصادی جامعه است.

توسعه برنامهریزی شهری
تاریخ اولیه
شواهدی از برنامهریزی در ویرانههای شهرهای چین، هند، مصر، آسیای صغیر، جهان مدیترانه و آمریکای جنوبی و مرکزی کشف شده است. نمونههای اولیه تلاشها برای توسعه شهری برنامهریزیشده شامل سیستمهای منظم خیابانی است که به صورت مستقیم و گاهی شعاعی هستند؛ تقسیم یک شهر به محلههای تخصصی عملکردی؛ توسعه مکانهای مرکزی فرماندهی برای کاخها، معابد و ساختمانهای شهری؛ و سیستمهای پیشرفته استحکامات، آبرسانی و زهکشی. بیشتر شواهد در شهرهای کوچکتری است که در دورههای نسبتاً کوتاهی به عنوان مستعمرات ساخته شدهاند. اغلب شهرهای مرکزی دولتهای باستانی قبل از اینکه به دولتهایی با توانایی اعمال کنترل دست یابند، به اندازه قابل توجهی رشد میکردند.
برای چندین قرن در طول قرون وسطی، ساخت و ساز شهرها در اروپا کم بود. سرانجام شهرها به عنوان مراکز کلیسا یا اقتدار فئودالی، بازاریابی یا تجارت رشد کردند. با افزایش جمعیت شهری، تنگی ناشی از دیوارها و استحکامات منجر به ازدحام جمعیت، انسداد هوا و نور و بهداشت بسیار ضعیف شد. محلههای خاصی از شهرها، چه به صورت سفارشی و چه به صورت دستوری، به ملیتها، طبقات یا مشاغل مختلف محدود شدند، همانطور که هنوز هم در بسیاری از شهرهای معاصر جهان در حال توسعه مشاهده میشود.
شکل فیزیکی شهرها و شهرستانهای قرون وسطی و رنسانس از الگوی روستا پیروی میکردند و در امتداد یک خیابان یا چهارراه به صورت دایرهای یا نامنظم گسترش مییافتند، اگرچه الگوهای مستطیلی معمولاً مشخصه برخی از شهرهای جدیدتر بودند. اکثر خیابانها چیزی بیش از مسیرهای پیادهروی نبودند - بیشتر وسیلهای برای ارتباط بودند تا حمل و نقل - و حتی در شهرهای بزرگ اروپایی، سنگفرش تا قبل از قرن دوازدهم (1184 در پاریس، 1235 در فلورانس و 1300 در لوبک) به طور گسترده معرفی نشده بود. با افزایش جمعیت شهر، دیوارها اغلب گسترش مییافتند، اما تعداد کمی از شهرها در آن زمان از یک مایل طول داشتند. گاهی اوقات مکانها تغییر میکردند، مانند لوبک، و بسیاری از شهرهای جدید با افزایش جمعیت پدیدار میشدند - که اغلب حدود یک روز پیادهروی از هم فاصله داشتند. جمعیت شهرها از چند صد نفر تا شاید 40000 نفر متغیر بود (مانند لندن در اواخر قرن 14، اگرچه جمعیت لندن قبل از ورود مرگ سیاه به 80000 نفر میرسید). پاریس و ونیز استثنا بودند و به 100000 نفر رسیدند.
0 دیدگاه